جهاد نفس

جهاد نَفْس یا جهاد اکبر اصطلاحی است در اخلاق اسلامی برگرفته از روایات دینی به معنای کوشش در تهذیب اخلاق و نفس و هر نوع مبارزه و مخالفت با خواست‌های مذموم نفسانی است. در قرآن و روایات بر جهاد با نفس تاکید شده است و در روایات، جهاد با نفس در مرتبه‌ای بالاتر از جهاد قرار گرفته و دارای مراتب و درجاتی است.

در لغت و اصطلاح

«جهاد» کلمه‌ای عربی از ماده «ج ـ ه ـ د» به معنای نهایت کوشش را به خرج دادن است. جهاد، به کار گرفتن کل نیرو و توان در قلمرو قول و فعل است «نفس»، در ترکیب «جهاد نفس» یا به معنای اوصاف زشت و اخلاق و اعمال مذموم است یا مترادف با قلب و روح است که برحسب احوال مختلف، با صفاتِ مطمئنه و لوّامه و امّاره وصف می‌شود. و جهادِ نفس، اصطلاحی در اخلاق اسلامی به معنای تهذیب نفس و هر نوع مبارزه و مخالفت با خواستهای مذموم نفسانی است.

در قرآن

در قرآن کریم، هر یک از کلمات «جهاد» و «نفس»، به طور جداگانه و در برخی موارد در کنار یکدیگر آمده‌اند. در عین حال، در بیشتر موارد، لفظ جهاد در قرآن، حتی در مواردی که در کنار نفس آمده، به معنای جنگ با کافران و مشرکان است. از مواردی که این واژه به معنایی اعم از جهاد با کفار و مشتمل بر جهاد نفس گرفته شده، آیه ۷۸ سوره حج است. در آیه ۲۱۸ سوره بقره هم مفهوم جهاد نفس از مصادیق جهاد در راه خدا دانسته شده است. برخی مفسران، جهاد در آیه ۶۹ سوره عنکبوت را هم به معنایی عام و شامل جهاد نفس گرفته‌اند.

در احادیث

بیشترین کاربرد اصطلاح جهاد نفس در احادیث، به خصوص در احادیث شیعه، دیده می‌شود. مشهورترین بیان در این باره، که از پیامبر(ص) نقل شده است، در متون اصلی حدیث اهل سنّت وجود ندارد، اما کلینی آن را از امام صادق(ع) روایت کرده است. در این حدیث پیامبر اکرم به گروهی که از به جهاد برگشته بودند فرمود: آفرین بر گروهی که جهاد کوچک‌تر را پشت سرگذاشته‌اند و اینک جهاد بزرگ‌تر برعهده آنان مانده است، سپس توضیح دادند که مراد از جهاد بزرگ‌تر همان جهاد با نفس است. ابن بابویه در ادامه حدیث این تتمه را نیز نقل کرده است : «ثُمَّ قالَ: اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتی بَین جَنْبَیهِ» (برترین جهاد این است که شخص با نفس خود جهاد کند).

در این حدیث، جهاد با نفس در مرتبه‌ای بالاتر از جهاد با کفار قرار گرفته است، شاید به این دلیل که جهاد با نفس، دشوارتر و خطیرتر از جهاد با کفار و مشرکان است، زیرا شکست در جهاد با دشمنان، از نظر قرآن پیروزی است، اما مغلوب شدن در برابر نفس، مغلوب شدن در برابر شیطان است. از سوی دیگر، جهاد با دشمن، خود از آثار پیروزی در جهاد نفس است.

اهمیت جهاد نفس

بر اهمیت جهاد نفس، البته با تعبیرات دیگر، در آیات قرآن و در احادیث، با همین تعبیر و تعبیرات مشابه، تأکید شده است. در حدیثی، وجوب آن به مثابه وجوب جهاد با دشمن و در حدیثی دیگر، جهاد نفس وظیفه دائم مؤمن دانسته شده است. درباره دشواری جهاد نفس گفته‌اند که مردم به طور عادی یک بار می‌میرند ولی کسی که در مسیر جهادنفس و مبارزه با شیطان و هواهای نفسانی خود قرار می‌گیرد، روزی هفتاد بار می‌میرد. بر اساس حدیثی در این باب، انسان وقتی می‌تواند مالک نفس خود شود که پیوسته با آن مبارزه کند. همچنین جهاد با نفس ثمره شناخت آن دانسته شده است. در پاره‌ای دیگر از احادیث، جهاد نفس به منزله بهای بهشت است. به این ترتیب، می‌توان جهاد نفس را ـ که مضمون آن در قرآن و احادیث و کتب اخلاقی، با استفاده از این تعبیر یا تعبیرات دیگر، بارها به کار رفته است ـ شالوده اخلاق اسلامی تلقی کرد که همه دستورهای اخلاقی موجود در کتاب و سنّت، در چارچوب آن تفسیر و توجیه شدنی است.

از دیدگاه غزالی

غزالی بر آن است که حُسن خلق، که کمالِ مطلوبِ عقل و شرع است، به اعتدال قوه عقل و حکمت کامل و نیز به اعتدالِ قوه غضب و شهوت، و مطیع عقل و شرع کردن آن دو بازمی‌گردد و از دو راه حاصل می‌شود: یا فطری است یا اکتسابی. فطری بودن آن نصیب افراد اندکی چون انبیا می‌شود، اما صورت دوم ویژه سایر آدمیان است و از راه مجاهده و ریاضت و واداشتن نفس بر اعمالی که خُلق مطلوب را اقتضا می‌کنند به دست می‌آید. غزالی در جایی دیگر راه سومی را به این دو می‌افزاید که الگو قراردادن افراد نیک کردار و مصاحبت با آنهاست.

معالجه رذایل نفسانی

غزالی معالجه رذایل نفسانی و کسب فضائل و اخلاق حسنه را به مداوای بدنِ بیمار و بهبود امراض آن تشبیه می‌کند. وی اساسی‌ترین راه اصلاح نفس را مخالفت با تمایلات نفسانی می‌داند، یعنی سپردن راهی مخالف با آنچه نفس می‌پسندد. چنان که در آیه ۴۰ و ۴۱ سوره نازعات نیز بدان تصریح شده است. غزالی اصل مهم برای به ثمر رسیدن مجاهده با نفس را وفای به عهد و عزم دانسته و این مطلب را چنین تحلیل کرده که وقتی شخص عزم به ترک خواستی می‌گیرد، وسایل انجام آن برایش فراهم می‌شود، که این خود امتحان الاهی است. در این صورت شخص باید صبر کند و کار خود را ادامه دهد و در صورت ترک آن، برای خود جریمه‌ای تعیین کند، زیرا گر نفس را نترساند نفس بر او غلبه می‌کند و تمام مجاهدات و ریاضتهایش تباه می‌شود؛ البته مراد از مجاهده با خواستهای نفس، مبارزه با تمام خواستهای آن نیست، زیرا نه همه چیزهایی که نفس می‌خواهد مذموم است و نه همه چیزهایی که نمی‌خواهد ممدوح است. معیار این است که نفس چیزهایی را که مطلوب خداست در نظر بگیرد، خواه موافق طبع باشد خواه مخالف آن.

مراتب جهاد نفس

جهاد نفس مراتب و درجاتی دارد. قُشَیری به پنج مرحله جهاد نفس اشاره کرده که عبارت‌اند از: ترک همه محرّمات، ترک چیزهای شبهه‌ناک، ترک مباحات، ترک کل عُلقه‌ها و سرانجام این که در همه اوقات هر چه را که باعث انصراف شخص از خدا می‌شود ترک کند. محمدبن حسن حرّ عاملی ، فقیه و محدّث نامور امامی (متوفی ۱۱۰۴) مجموعه احادیث مرتبط با جهاد نفس را در مبحث «کتاب الجهاد» وسائل الشیعه گرد آورده است. کتابهایی هم در همین باب و احیاناً تحت همین عنوان نوشته شده است.

مطالعه بیشتر

پانویس

  1. زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ذیل «جهد»
  2. ر.ک: قشیری، الرسالة القشیریه، ۱۳۷۴ش، ص۱۶۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۳۶
  3. رجوع کنید به: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۳۵ـ۳۷
  4. سوره انفال، آیه ۷۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۶؛ سوره توبه، آیه ۲۰
  5. سوره توبه، آیه ۸۸؛ سوره نساء، آيه ۹۵
  6. ر.ک: راغب اصفهانی، ذیل «جهد»؛ طوسی، ذیل آیه
  7. ر.ک: طوسی، ذیل آیه
  8. ر.ک: قرطبی ؛ طباطبائی، ذیل آیه
  9. کلینی، ج ۵، ص۱۲
  10. ابن بابویه، ص۵۵۳
  11. توبه : ۵۲
  12. برای نمونه ر.ک: ابراهیم : ۲۱؛ جاثیه : ۲۳؛ آل عمران : ۱۴
  13. ر.ک: ابن شعبه، ص۳۹۹
  14. ر.ک: همان، ص۲۸۴ـ ۲۸۵
  15. ر.ک: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۲۴
  16. ر.ک: آقاجمال خوانساری، ج ۲، ص۲۴۰
  17. ر.ک: همان، ج ۴، ص۵۸۶
  18. ر.ک: همان، ج ۳، ص۳۶۴، ۳۶۶
  19. غزالی، ج ۳، ص۶۳
  20. غزالی، ج ۳، ص۶۵
  21. در اینجا غزالی به «الگوبرداری»، که ابزار مهم تربیتی است، اشاره می‌کند
  22. غزالی، ج ۳، ص۶۶
  23. غزالی، ج ۳، ص۶۷
  24. ر.ک: مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۷، ص۸۴
  25. قشیری، لطائف الاشارات، ۱۹۸۳م، ج۳، ص۱۰۶
  26. برای نمونه ر.ک: آقابزرگ طهرانی، ج ۵، ص۲۹۵

منابع

  • آقابزرگ طهرانی.
  • محمدبن حسین آقاجمال خوانساری، شرح محقق بارع جمال الدین محمد خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۶ ش.
  • ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
  • ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، چاپ علی اکبر غفاری، قم، ۱۳۶۳ ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تصحیح محمد سید کیلانی، بیروت، بی‌تا.
  • زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق.
  • طباطبائی.
  • طوسی ؛ محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت، ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶؛
  • قشیری، عبدالکریم بن هوازن، الرساله القشیریه، تصحیح عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره، بی‌تا، چاپ افست قم، ۱۳۷۴ش.
  • قشیری، عبدالکریم بن هوازن، لطائف الاشارات، تصحیح ابراهیم بسیونی، قاهره، بی نا، ۱۹۸۳م.
  • کلینی.
  • مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.

پیوند به بیرون

  • منبع مقاله: